پشت سر گذاشتن 4/5 ماهگی
امروز دوشنبه 90/9/21 الان 4 روزه که باز هم اومدیم شیراز خونه آقاجون
بزار اول یه کوچولو از هنرهای جدیدت بگم...
جیگرخانوم توی این ماه عجیب تنبل شدی و دیگه سعی نمیکنی که بخوای دمر بشی نمیدونم چرا؟؟؟
کمتر هم آواز میخونی و دوست داری تمام وقت پیشت باشیم
در ضمن شبها هم خیلی بد میخوابی زودتر از ساعت 1 نمیخوابی و جدیدا کشف کردم که دوست نداری شرایط خواب و برات مهیا کنیم اگر بخوایم بخوابونیمت شروع میکنی به گریه و زاری کردن به همین خاطر من چراغ و روشن میزارم و باهات بازی میکنم تا زمانی که حسابی خسته بشی و شیر بخوری و بخوابی.
بزرگترین هنری که از خودت نشون دادی اینه که یاد گرفتی ذوق کنی از چندروز پیش یاد گرفتی باصداذوق کنی از دیشب هم خودت خوشت اومده اینجوری از خودت صدا در بیاری همین که باهات حرف میزنیم ذوق زده میشی . عجیب با خاله مریم دوست شدی و منتظری باهات حرف بزنه و بازی کنه از همه بیشتر برا خاله مریم ذوق میکنی.
شنبه 90/9/19
روز شنبه با مامان جون و آقاجون بردیمت مطب دکتر تابان برای چکاب.
مطب وحشتناک شلوغ بود. بعداز معاینات معمول خداروشکر همه چیز خوب بود فقط یک مقدار زیر چشمات سیاهی داشت که برات آزمایش ادرار نوشتن.
بعداز مطب رفتیم که برات کالسکه بگیریم آخه برا سیسمونیت من گفتم لازم نداریم و نگرفتیم ولی الان که دیدم لازمه با بابایی تصمیم گرفتیم براتون بگیریم که آقاجون گفتن خودشون زحمتش و میکشن و برات میگیرن واقعا دستشون درد نکنه.
رفتیم بیبی سنتر توی معالی آباد. تا حالا خیلی از وسایلات و از اونجا خریدیم و خلاصه کالسکه کاپلا برات انتخاب کردم و آقاجون برات خریدن 185000تومن
اینم عکست با کالسکه جدید..