خوشگذرونی
سلام سلام
جمعه یعنی 11 تیر پگاه و پارسا و خاله نگین اومدن خونمون😆
اولش رفتیم ایکس باکس و شربت و اینا خوردیم و بازی کردیم و اینا
شب شد و اونا خوابیدن همینجا😍
البته تا ساعت 2 اینا بیدار بودیم و ساعت 1 شب تازه رفتیم تو حیاط بستی خوردیم
صبح من بیدار شدم کلاس زبان داشتم
کلاس زبانم که تموم شد برق رفت
مامان و خاله مریم هم رفته بودن بیرون
صبحونه خوردیم و اینا تا پگاه و پارسا هم بیدار شدن و بازی کردیم
شب خاله نگین رو راضی کردیم بمونن و خاله نگین از خونه ما بره سرکار
قبل از خواب ساعت 11 برق رفت و من و پگاه ژیمناستیک تمرین کردیم
می خواستم بالانس یاد بگیرم (که نگرفتم)
پل هم تقریبا یاد گرفتم
فردا صبحش دوباره تمرین کردیم و اینا و فیلم دیدیم تا خلاصه شب که دیگه قرار شد برن خونشون
تا ساعت 1 هم داشتیم حرف می زدیم و من و پگاه با سارینا تصویری گرفتیم
وقتی رفتن برق رفت و ما گرفتیم خوابیدیم
تمام
ببخشید کوتاه بود