avaava، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره
وبلاگم:)وبلاگم:)، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره
نوشتن خودم توی وبلاگم^^نوشتن خودم توی وبلاگم^^، تا این لحظه: 3 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره
طوطی ام طلا 💛طوطی ام طلا 💛، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره
🖤بلینک شدنم💗🖤بلینک شدنم💗، تا این لحظه: 4 سال و 4 روز سن داره
💜آرمی شدنم💜💜آرمی شدنم💜، تا این لحظه: 3 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره
💗فوراور شدنم💟💗فوراور شدنم💟، تا این لحظه: 3 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره
💙مای شدنم💜💙مای شدنم💜، تا این لحظه: 3 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره
💛مومو شدنم💜💛مومو شدنم💜، تا این لحظه: 2 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره
🖤نورلند شدنم💜🖤نورلند شدنم💜، تا این لحظه: 2 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره
💗Friendship With Lisa💜💗Friendship With Lisa💜، تا این لحظه: 2 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره
🤍آی آر تروپر شدنم💙🤍آی آر تروپر شدنم💙، تا این لحظه: 2 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره
💙Friendship with Nasrin💛💙Friendship with Nasrin💛، تا این لحظه: 2 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره
🖤اوربیت شدنم🤍🖤اوربیت شدنم🤍، تا این لحظه: 2 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره
❤Friendship with Bahar💛❤Friendship with Bahar💛، تا این لحظه: 2 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره
💜Friendship with Sana❤💜Friendship with Sana❤، تا این لحظه: 2 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره
Creative destructionCreative destruction، تا این لحظه: 2 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره
JinHeeJinHee، تا این لحظه: 2 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره
هتل هایدویهتل هایدوی، تا این لحظه: 1 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره
🤍آلفا شدنم💙🤍آلفا شدنم💙، تا این لحظه: 1 سال و 14 روز سن داره

Avas memories

(:

عروسکم دوست دارم...

  گلم امروز 30 اردیبهشت 91 سالگرد ازدواج من و بابایی هست دومین سالگرد ولی چون بابایی امشب میخواد بره تهران ماموریت مارو گذاشته شیراز خونه آقا جون و رفت.خدا پشت و پناهش باشه خب مامانی بیا ازخودمون بگیم. عزیز دلم مامان فدات بشه که داری روز به روز بزرگتر و خوشگلتر و خانوم تر میشی. عزیزم داری هر روز کارای جدیدتر یاد میگیری و دل مامان و میبری.قربونت برم من ... گلم امروز 30 اردیبهشت 91 سالگرد ازدواج من و بابایی هست دومین سالگرد ولی چون بابایی امشب میخواد بره تهران ماموریت مارو گذاشته شیراز خونه آقا جون و رفت.خدا پشت و پناهش باشه خب مامانی بیا ازخودمون بگیم. عزیز دلم مامان فدات بشه که داری روز به روز بزرگتر و خوشگلتر و خانوم...
30 ارديبهشت 1391

اولین نوروز دختر گلم ....

  بالاخره سال 90 هم با تمام خوبیها و بدیهاش گذشت.سال 90 سال بسیار مهم و خوبی برا من و دارا بود آخه خدا یه فرشته کوچولوی ناز نازی بهمون داد.خدایا ممنونم از خدا میخوام که سال 91 هم با وجود عزیزکمون سال بسیار خوب و همراه با موفقیت برامون باشه. ... ادامه مطلب بالاخره سال 90 هم با تمام خوبیها و بدیهاش گذشت.سال 90 سال بسیار مهم و خوبی برا من و دارا بود آخه خدا یه فرشته کوچولوی ناز نازی بهمون داد.خدایا ممنونم از خدا میخوام که سال 91 هم با وجود عزیزکمون سال بسیار خوب و همراه با موفقیت برامون باشه. آوا جونم امسال سال تحویل روز سه شنبه ساعت 8:44 صبح بود و مثل نوروز سال گذشته آقاجون اینا و دایی وحید اینا هم آمدن بوشهر . صبح به بابا ...
5 ارديبهشت 1391

آوا و 8 ماهگییییییییی...

سلام دخترم نفسم عشقم 8 ماه گذشت ........چقدر باسرعت گذشت باور کردنش برام سخته..... الان باید تمام وقایع یکماه گذشته رو برات بنویسم و اگر چیزی از قلم افتاد من و ببخش   سلام دخترم نفسم عشقم 8 ماه گذشت ........چقدر باسرعت گذشت باور کردنش برام سخته..... الان باید تمام وقایع یکماه گذشته رو برات بنویسم و اگر چیزی از قلم افتاد من و ببخش عزیزدلمون توی ماه گذشته حسابی هنرمند شدی اول از همه یاد گرفتی سرسری کنی بعد دس دسی کنی اونم چه جوری میزنی پشت دستات و همچنین بای بای کنی قربون اون دستای کوچیکت برم من همینکه درخونه رو میدیدی شروع میکردی به بای بای کردن درضمن حسابی هم همه جاغلت میزنی و میگردی نمیشه یک دقیقه به حال خودت رهات کر...
13 فروردين 1391

عزیز دلمون 7 ماهه شد...

آوا خانوم من 7 ماه گذشت.7 ماهه که وجودت گرمی بخش خونه من و بابایی شده قادر نیستم بیان کنم که چقدر دوستت دارم و از داشتنت احساس غرور میکنم تو دختر خیلی خوبی هستی و مطمئنم که همینجور هم میمونی خوشکل خانوم میخوام از روند  کارات برات بگم ولی نمیدونم از کجا شروع کنم   . . . آوا خانوم من 7 ماه گذشت.7 ماهه که وجودت گرمی بخش خونه من و بابایی شده قادر نیستم بیان کنم که چقدر دوستت دارم و از داشتنت احساس غرور میکنم تو دختر خیلی خوبی هستی و مطمئنم که همینجور هم میمونی خوشکل خانوم میخوام از روند  کارات برات بگم ولی نمیدونم از کجا شروع کنم   -خب از غذا خوردنت شروع میکنم عزیزدلم غذا رو خدا روشکر خ...
4 اسفند 1390

سوراخ کردن گوش آوا...

عسل مامان بالاخره گوشات و سوراخ کردیم ... هوراااااااااااااااااااااااااااااا قشنگم ببخشید اگه اذیت شدی ولی عزیزدلم باید گوشات و سوراخ میکردیم چون هرچی بزرگتر بشی بیشتر میفهمی و درد میکشی.                                                                             ...
18 بهمن 1390

آوا و خوردن انگشتای پا !

وای وای عزیز دلم تونست انگشتای پاهاش و به دهنش برسونه روز شنبه 90/11/8 بود بازت کردم تا عوضت کنم به محض اینکه شلوارت و بیرون آوردم پاهات و بردی به سمت دهنت قربون تو برم با این خوشمزگیهات ...
11 بهمن 1390

نشستن آوا خانوم

عزیزم کم کم داری بزرگ میشی و دوست داری بشینی هنوز بدون کمک نمیتونی بشینی ولی همش اصرار به نشستن داری توی کالسکه هم که میزاریمت خودت و بلند میکنی که بشینی تو ادامه مطلب عکس نشستنت و برات میزارم . . .     عزیزم توی 5 ماهگیت میزاشتیمت گوشه مبل و شما میتونستی به کمک مبل بشینی. ببین و الان که دیگه 6 ماهگی رو هم پشت سر گذاشتی خیلی بهتر میشینی ولی همچنان باید به جایی تکیه بدی تا بتونی بشینی اگر ولت کنیم که تنها بشینی رو زمین چند ثانیه میتونی تحمل کنی یاد گرفتی کمرت و بلند کنی و جابه جا بشی گوشه مبل هم که میشینی خودت و تکون میدی و میای پایین هههه.قربونت برم من درضمن تو عکسای بالا اولین باره که موگیر زدی به مو...
11 بهمن 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به Avas memories می باشد