آوا و 8 ماهگییییییییی...
سلام دخترم نفسم عشقم
8 ماه گذشت ........چقدر باسرعت گذشت باور کردنش برام سخته.....
الان باید تمام وقایع یکماه گذشته رو برات بنویسم و اگر چیزی از قلم افتاد من و ببخش
سلام دخترم نفسم عشقم
8 ماه گذشت ........چقدر باسرعت گذشت باور کردنش برام سخته.....
الان باید تمام وقایع یکماه گذشته رو برات بنویسم و اگر چیزی از قلم افتاد من و ببخش
عزیزدلمون توی ماه گذشته حسابی هنرمند شدی اول از همه یاد گرفتی سرسری کنی بعد دس دسی کنی اونم چه جوری میزنی پشت دستات و همچنین بای بای کنی قربون اون دستای کوچیکت برم من همینکه درخونه رو میدیدی شروع میکردی به بای بای کردن
درضمن حسابی هم همه جاغلت میزنی و میگردی نمیشه یک دقیقه به حال خودت رهات کرد چون میترسیم بری به درو دیوار و پایه میز بخوری
خودت و روی دستات بلند میکنی و بعضی وقتا هم تو همون حالت نی نای نای میکنی یعنی خودت و تکون تکون میدی
بدون کمک چندثانیه میشینی و بعد ولو میشی
دیگه حسابی میشناسیمون و برامون بال بال میزنی فدای تو بشم
دیگه تنها نمیمونی بازی کنی همین که از جلو چشمات بخوام دور بشم و کسی نباشه گریه میکنی اونم چه گریه ایییییییییییییی
وقتی میخوام توی آشپزخونه به کارام برسم مجبورم بزارمت توی روروئک که دورم بچرخی و منم کارام و بکنم
ببخشید عکس نزاشتم قول میدم دراولین فرصت عکسارو بزارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی