avaava، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره
وبلاگم:)وبلاگم:)، تا این لحظه: 13 سال و 14 روز سن داره
نوشتن خودم توی وبلاگم^^نوشتن خودم توی وبلاگم^^، تا این لحظه: 3 سال و 25 روز سن داره
طوطی ام طلا 💛طوطی ام طلا 💛، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره
🖤بلینک شدنم💗🖤بلینک شدنم💗، تا این لحظه: 3 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره
💜آرمی شدنم💜💜آرمی شدنم💜، تا این لحظه: 3 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره
💗فوراور شدنم💟💗فوراور شدنم💟، تا این لحظه: 3 سال و 14 روز سن داره
💙مای شدنم💜💙مای شدنم💜، تا این لحظه: 3 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره
💛مومو شدنم💜💛مومو شدنم💜، تا این لحظه: 2 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره
🖤نورلند شدنم💜🖤نورلند شدنم💜، تا این لحظه: 2 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره
💗Friendship With Lisa💜💗Friendship With Lisa💜، تا این لحظه: 2 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره
🤍آی آر تروپر شدنم💙🤍آی آر تروپر شدنم💙، تا این لحظه: 2 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره
💙Friendship with Nasrin💛💙Friendship with Nasrin💛، تا این لحظه: 2 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره
🖤اوربیت شدنم🤍🖤اوربیت شدنم🤍، تا این لحظه: 2 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره
❤Friendship with Bahar💛❤Friendship with Bahar💛، تا این لحظه: 2 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره
💜Friendship with Sana❤💜Friendship with Sana❤، تا این لحظه: 2 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره
Creative destructionCreative destruction، تا این لحظه: 2 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره
JinHeeJinHee، تا این لحظه: 2 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره
هتل هایدویهتل هایدوی، تا این لحظه: 1 سال و 10 ماه سن داره
🤍آلفا شدنم💙🤍آلفا شدنم💙، تا این لحظه: 11 ماه و 24 روز سن داره

Avas memories

(:

من یار مهربانم (1)

خدا رو صدهزار مرتبه شکر که دخترم به کتاب علاقه داره.   آوا خانوم در 18ماهگی: الان دختر کوجولوی ما توی 26امین ماه رندگیشه ولی دوست دارم از اولین کتابهاش هم عکس بزارم که همیشه به یادمون بمونه . برای دیدنشون بریم  ادامه مطلب . .   . این کتابها اولین کتابهایی بود که توی 11 ماهگی براش خریدیم عالی بودن و هنوزم دوسشون داره ...
28 آبان 1392

آوا در ماههای اخیر...

  عزیزم 26 ماه گذشت.روزها و ماهها با سرعت هرچه تمامتر درگذرند. این شما هستی که داری روزهای مارو میسازی و مادر کنار شما شاد هستیم.   برای خوندن روزمرگیهای دخترم بریم ادامه مطلب . . .   * دخترم این روزها حسابی مستقل شدی هرکاری رو میگی خودم خودم و باید بدم خودت انجام بدی.خیلی دوست داری توی کارها کمکم کنی وبدو بدو خودت و میرسونی و میگی میخوام کمکت بدم مثلا امروز میخواستم سیب زمینی و هویج رنده کنم اومدی کنارم و میگی منم رنده کنم ، اول یه دونه هویجش خوردی و بعد هم سیب زمینی خام برداشتی خوردی  نمیدونم چه علاقه ای به سیب زمینی خام داری که هروقت میبینی میخوری. * تازگی یاد گرفتی اتاق و مرتب کنی و میای میگی میخوام مر...
28 آبان 1392

آوا و عکس (4)

اینم آوا و 25 و 26 ماهگی به روایت تصویر بریم ادامه مطلب ... وقتی که آوا خانوم ساعت 12 شب گرسنه میشه و از مامان جون تقاضای عدس میکنه  آوا در ساحل بندرگاه آوا خانوم بعداز خوردن یک شام مفصل عشق کوچولوی من هیچوقت فراموش نکن که من و بابایی چقدر دوست داریم ...
4 آبان 1392

شیرین زبون (3)

فدای اون بلبل زبونیت بشم من این روزا حسابی بلبل زبونی میکنی ، شعر میخونی ، قصه میگی و ... میای و شعرهایی رو که بلدی باهم قاطی میکنی و از خودت شعر درمیاری. امروز به آوا خانوم لواشک داده بودم داشت میخورد که یک مرتیه صدایی به گوشم خورد که داره شعر میخونه آوا : لواشکی داریم خیلی قشنگه      وقتی که میخوریم اینجور صدا میده      (وصداهایی از خودش در میاورد) شنبه 92/7/27   آوا 2 سال و 3 ماه ...
28 مهر 1392

قدمی با دخترم (5)

سلام و صد سلام ما آمدیم  یه بازی دارم عالی برای افزایش تمرکز کوچولوها برای این فعالیت باید برید یه مغازه خرازی و تعدادی کریستالهای مخصوص گل سازی و مقداری سیم نازک روکش دار گل سازی تهیه کنید و بعد . . . تکه ای سیم به طول مورد نیاز ببرید وبا کریستالها در اختیار کوچولوتون بزارید میبینید که با چه دقتی سعی میکنن سیم رو از مهره ها رد کنند شاید در ابتدا براشون سخت باشه ولی به سرعت تسلط لازم رو به دست میارن بعد یک طرف سیم رو با یک مهره ببندید و در اختیارشون قرار بدید ، بعداز چند دقیقه یک گردن بند زیبا تحویل میگیرید آوا خانوم 24 ماهه ...
25 مهر 1392

قدمی با دخترم (4)

یه زمانهایی هست که یه عالمه کار رو سرت ریخته و یه وروجک خانوم هم مدام پشت سرت نق میزنه  اینجاست که به دنبال راهکاری برا سرگرم کردنش میگردی و نتیجه این میشه . . .   یه کاسه بزرگ آب و یه اسکاج تمیز میزاری و البته یه سفره زیر پاش وهمه ظرفهای اسباب بازیش و میاری تا بشوره هرچند ممکنه همه جا خیس بشه ولی ارزشش و داره    و در آخر میریم سراغ دییییییییییییگ  _______________________________________________________________________ در همین راستا کار دیگه ای که میتونید انجام بدید اینه که مقداری لوبیا بهش بدید که بره وتوی قابلمه اش بریزه و براتون یک غذای خوشمزه بپزه ولی مثل ما باید تا چند روز از زیر دست...
16 مهر 1392

شیرین زبون (2)

  مامان : عزیز من کیه؟ آوا : آوا مامان : عمرمن کیه؟ آوا : آوا مامان : آوا تو عشق منی؟ آوا : نههه مامان : پس عشق کی هستی؟ با همون خوش زبونیش لبخند زد و گفت : عشق نجمه ز..... (اسم و فامیلم و کامل گفت) چهارشنبه 92/7/17 ...
16 مهر 1392

قدمی با دخترم (3)

  مشغول مرتب کردن عکسهای آوا خانوم بودم و این عکسها رو یافتم و دیدم بهترین کار اینه که تا کوچولوی من خوابه اینارو بزارم روی وبلاگش. و اینم چند بازی دیگه که باهم انجام دادیم ... ایده این بازی رو از یکی از سایتها یا وبلاگها گرفتم و همینجا عذرخواهی میکنم که اسمش و به یاد نمیارم وسایل لازم : مقداری کاغذ رنگی و یه پاکت نمک و یه کوچولوی مشتاق کاغذ رنگیها رو نوار نوار بریدم و بهم چسبودندم و توی یه ظرف لبه دار گذاشتم که نمکها بیرون نریزه (البته لبه ظرف ما زیادی بلند بود و یه کم آوا رو با مشکل روبه رو کرد) خلاصه نمک فراوان روی کاغذها ریختم تا پنهان شدن حالا در اختیار دخملی بود تا هر کاری دوست داره انجام بده. اثر دست و انگشتاش و م...
16 مهر 1392

قدمی با دخترم (2)

  یک روز تابستون بود و ما شیراز بودیم و دختری که منتظر همبازی و بازی جدید . در این حین به یاد گِل رُسهای خاله مریم افتادم که خیلی قشنگ همه رو بسته بندی و مرتب کرده و توی زیر زمین گذاشته بود ... و به این ترتیب من آوا و ارسلان رو برداشتم و رفتیم توی حیاط و رفتم سراغ یه بسته از گلها یه لگن آوردم که گلها رو خیس کنم تا نرم و شکل پذیر بشن ولییییییییییییی چشمتون روز بد نبینه ،همونجا آوا خانوم دست و پاش شل شد ونشست پای لگن و بقیه ماجرا رو خودتون ببینید واین بلایی بود که به سر گلها امدوچه بسا مقداری از آنها نوش جان هم شدند ( تیرماه 92 ) ...
16 مهر 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به Avas memories می باشد