avaava، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره
وبلاگم:)وبلاگم:)، تا این لحظه: 13 سال و 14 روز سن داره
نوشتن خودم توی وبلاگم^^نوشتن خودم توی وبلاگم^^، تا این لحظه: 3 سال و 25 روز سن داره
طوطی ام طلا 💛طوطی ام طلا 💛، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره
🖤بلینک شدنم💗🖤بلینک شدنم💗، تا این لحظه: 3 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره
💜آرمی شدنم💜💜آرمی شدنم💜، تا این لحظه: 3 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره
💗فوراور شدنم💟💗فوراور شدنم💟، تا این لحظه: 3 سال و 14 روز سن داره
💙مای شدنم💜💙مای شدنم💜، تا این لحظه: 3 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره
💛مومو شدنم💜💛مومو شدنم💜، تا این لحظه: 2 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره
🖤نورلند شدنم💜🖤نورلند شدنم💜، تا این لحظه: 2 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره
💗Friendship With Lisa💜💗Friendship With Lisa💜، تا این لحظه: 2 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره
🤍آی آر تروپر شدنم💙🤍آی آر تروپر شدنم💙، تا این لحظه: 2 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره
💙Friendship with Nasrin💛💙Friendship with Nasrin💛، تا این لحظه: 2 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره
🖤اوربیت شدنم🤍🖤اوربیت شدنم🤍، تا این لحظه: 2 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره
❤Friendship with Bahar💛❤Friendship with Bahar💛، تا این لحظه: 2 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره
💜Friendship with Sana❤💜Friendship with Sana❤، تا این لحظه: 2 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره
Creative destructionCreative destruction، تا این لحظه: 2 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره
JinHeeJinHee، تا این لحظه: 2 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره
هتل هایدویهتل هایدوی، تا این لحظه: 1 سال و 10 ماه سن داره
🤍آلفا شدنم💙🤍آلفا شدنم💙، تا این لحظه: 11 ماه و 24 روز سن داره

Avas memories

(:

اولین اردوی خانوادگی

1392/12/9 15:47
نویسنده : Ava
1,077 بازدید
اشتراک گذاری

روز جمعه 2 اسفند 92 یا یچه های بادبادک رفتیم اردوی خانوادگی چاهکوتاه.

ساعت 9:45 رسیدیم و از همون لحظه که از ماشین پیاده شدیم شما شروع کردی به یدوبدو کردم و بازی کردن و اصلا کاری به ما نداشتی.

خیلی خوشحالم که اینقدر اجتماعی هستی و راحت با بچه ها دوست میشی و ارتباط برقرار میکنیقلب

یعنی اینقدر خاک بازی کردی که از سر تا پات خاکی بود و حسابی لذت بردی

.

.

.

 

روز جمعه 2 اسفند 92 یا یچه های بادبادک رفتیم اردوی خانوادگی چاهکوتاه.

ساعت 9:45 رسیدیم و از همون لحظه که از ماشین پیاده شدیم شما شروع کردی به یدوبدو کردم و بازی کردن و اصلا کاری به ما نداشتی.

خیلی خوشحالم که اینقدر اجتماعی هستی و راحت با بچه ها دوست میشی و ارتباط برقرار میکنیقلب

یعنی اینقدر خاک بازی کردی که از سر تا پات خاکی بود و حسابی لذت بردی

.

.

.

ظظ

سس

برنامه های خوبی ردیف کرده بودن دست همگی درد نکنه.برنامه ها شامل این موارد بود:
بازی گروهی پدر و مادر و بچه ها مثل آسیاب بچرخ - عموزنجیرباف - ما گلیم ماسنبلیم - الاکلنگ - خاله طوفانی - طناب کشی و ...
یی
صصص
بعد از اون هم بچه ها شروع کردن به کشیدن و درست کردن آرزوهاشون به صورت نقاشی و کاردستی که بعد همه اون ها رو به یه درخت بستیم و اینجوری درخت آرزوهامون شکل گرقت.آوا خانوم هم نقاشی کشید و براش آویزون کردیم.
ggg
قق
به نقاشیش همه چی جسبونده بود حتی گچ پاستلنیشخند
اا
تا ناهار رو بیارن(آخه ناهارو یک دست سفارش داده بودن و از نظر ناهار راحت بودیمنیشخندچلو خورشت سبزیخوشمزه) پدرو مادرا خودجوش به سری باریها انجام دادن.
دد
بعداز صرف ناهارساختن بزرگترین غول دنیا با استفاده از کارتونهایی که ازمون خواسته بودن بیاریم
 
 
 
 
نن
و لذت بخش ترین کار رنگ کردم ماشین ها با رنگ های دست ساز بودقهقههخیلی خوب بود . بابا دارا هم که صیح ماشینش رو شسته بود اول فرار کرد ومن و آوا ماشین بقیه دوستان از جمله دوست خوبمون مامان آناهیتا رو رنگ کزدیم ولی آخر سر آوا یقه بابایی رو گرفت و ماشین دارا هم بی نصیب نموندچشمک
زز
لل
فف
پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان برديا
13 اسفند 92 12:52
سلام دخمل گلي آوا جون هميشه به شادي و گردش خوش بحالتون ما هم دوست داشتيم بيام وشرايط بر وفق مراد نبود ولي با عكسايي كه گذاشتين كلي حال كردم عزيزم ميبوسمت اوا جون مامان آوا خندان باشي
Ava
پاسخ
سلام خانومی ممنون جای شما و همه دوستایی که نتونسته بودن بیان سبز بود ایشالا سری بعد بردیا جون و ببوس
مامان آناهیتا
18 فروردین 93 15:00
سلام عزیزم سال نو مبارک خیلیییییییییی دلم براتون تنگ شده نتونستم یکشنبه غروب بیام ببینمتون . آوا رو از طرف ببوسش
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به Avas memories می باشد