آوا جان در آستانه 1 سالگیییییی
سلام دخترم
سلام عزیزم
سلام همه وجودم
باور نمیکنم ولی واقعیت داره واقعیت داره که یک هفته دیگه شما یک ساله میشی دخترمون یک ساله میشه و باید براش جشن بگیریم و اولین شمع و روی کیکش بزاریم ایشالا که همیشه سالم و سربلند باشی دختر نازم
حالا بزار یه کم هم از این روزات برات بنویسم...
سلام دخترم
سلام عزیزم
سلام همه وجودم
باور نمیکنم ولی واقعیت داره واقعیت داره که یک هفته دیگه شما یک ساله میشی دخترمون یک ساله میشه و باید براش جشن بگیریم و اولین شمع و روی کیکش بزاریم ایشالا که همیشه سالم و سربلند باشی دختر نازم
حالا بزار یه کم هم از این روزات برات بنویسم...
دخترم بزرگ شده خانوم شده خوشکل شده عزیز دل من و باباییش شده البته بوده ها بیشتر شده
عزیزم این روزا دیگه چهار دست و پا به همه جای خونه سرمیزنی قربون اون زانوهات برم که بعضی وقتا قرمز میشه ولی تو از شیطنت کردن و اینور و اونور چرخیدن دست برنمیداری دستتو به هرچیزی میگیری و بلند میشی وا میستی فدای اون قدوبالات بشم من
هنوز موفق نشدی راه بری ولی وقتی دستت و ول میکنیم 3-4 ثانیه ای تعادل خودت و حفظ میکنی
دندونات هم که به همون دوتا دندون پایینت قانع هستی و تصمیم نداری بیشترشون کنی البته نمیدونم چرا شبا بد میخوابی تو خواب خیلی نق میزنی گفتم شاید به خاطر دندون درآوردن باشه که هنوز هیچ خبری نیست به احتمال زیاد دل کوچولوت درد میگیره
دیگه حسابی یاد گرفتی بازی کنی بعضی وقتا که میشینی و خودت با خودت بازی میکنی عشق میکنم اینقدر خوشمزه بازی میکنی که آدم کیف میکنه الببته این طولانی مدت نیستا سریع میدوی میای سراغ ما و به من و بابا آویزون میشی که باهات بازی کنیم
حسابی توی نی نای نای کردن هم استاد شدی با کوچکترین آهنگی شروع میکنی و همونجور نشسته خودت و تکون میدی و دستات و میاری بالا میچرخونی و دل ما رو میبری شیطونک من
وای وای برات بگم از بالا و پایین رفتنت از بلندی.تو خونه یه قسمت هست بین سالن و اتاقها به اندازه یه پله بالاتره از حدود 1/5-2 ماه پیش دیگه یاد گرفتی که بری بالا و حالا پایین امدنات اوایل بدون هیچ ترسی همونجور با صورت میومدی و میخوابیدی دوتا کف دستات و میزاشتی پایین و خودت و میکشیدی پایین...بعداز یه مدت یه وری اومدی یعنی یه دست و یه پات و میزاشتی و خودت و مینداختی پایین خب اینم باز بد نبود بعداز اون یه بار دیدم به لبه که رسیدی نشستی و پشتتو کردی و میخواستی انتحاری از عقب خودت و بندازی پایین یه لبخند رضایت آمیز هم رو لبت بود سریع گرفتمت خلاصه اگر حواسمون نبود تو با اینکار خودت و مینداختی پایین که اگه نمیدیدیم نمیدونم خدای نکرده چه به روز خودت میاوردی...الان دیگه نمیدونم تنبل شدی یا میترسی وقتی میخوای بیای پایین صدا میدی که بیایم بزاریمت پایین دستات و هم باز میکنی که بغلت کنیم قربون تو برم من
از حرف زدنات هم باشه توی یه پست جدا برات مینویسم دختر خوش زبونم
بووووووووووووووووووووووس
91/4/27