قدمی با دخترم (6)
سلام و صد سلام ما معمولا تخم مرغ و دونه ای و کم کم میخریم ولی یه روز همسری که خودش به تخم مرغ علاقه زیادی داره یه شونه تخم مرغ خریده بود (البته اگه الان خودش بود میگفت شام برام درست نمیکنی مجبورم تخم مرغ بخورم ) خلاصه اینکه وقتی خواستیم شونه تخم مرغ و دوربندازیم نگاهی بهش انداختیم و تصمیم گرفتیم بلایی به سرش بیاریم و بعد سربه نیستش کنیم بریم ببینیم ... برای دخملی گواش گرفته بودیم ولی هنوز مورد استفاده قرار نگرفته بود پس شونه تخم مرغ و رنگهارو در اختیار آوا خانوم قرار دادیم تا یه شونه تخم مرغ رنگارنگ به ما تحویل بده که نتیجه کاررو میبینید البته این نتیجه 1 ماهه ، آخه وقتی خسته میشد ما جمعش میکردیم تا روزهای بعد که خودش ابراز...